عزیزتر از جانم دلم برایت یک دنیا تنگ شده. با این دل بی قرار چه کنم که بی تابت است خاطرات را مرور می کند و اشک می ریزد نمی دانم تو به یادم هستی یا که نه ولی من هر لحظه به یادت هستم من را از چشم انتظاری در بیاور به تو گفته بودم از انتظار خوشم نمی اید چون قلبم طاقت ندارد لحظات را می شمارم یک به یک تا از من یادی کنی. نفسهای من به عشق تو همچون نسیم می وزند این روزها نفس هایم کند شده از بی تابی و بی قراری بیا که چشم انتظارم. دوستت دارم به اندازه تعداد ضربان قلب بی قرارم